هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از بیدل دهلوی، بیانگر حالات روحی شاعر در عشق و رنج‌های عاشقانه است. شاعر از ناپایداری دنیا، دوری از معشوق، وصف عشق و رنج‌های آن سخن می‌گوید. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی مانند فنا و بقا، جستجوی حقیقت، و وابستگی به معشوق دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و انتزاعی آن نیاز به درک بالاتری از ادبیات و تجربه زندگی دارد.

شمارهٔ ۳۲۸

خط برآورد و نشد خاطر ازو شاد هنوز
این جفا جوی بود بر سر بیداد هنوز

آب شد آئینه و تشنگیش دفع نشد
آتشی هست ازو در دل فولاد هنوز

دور از گردن من طوق غلامی نشود
می شوم بنده او ناشده آزاد هنوز

غنچه اش گل شد و برگ گل او رفت به باد
می کند بلبل ما ناله و فریاد هنوز

بیستون را چه گنه بود که افگند ز پا
می سزد تیشه کند جور به فرهاد هنوز

عمر خورشید فلک شد به جهان گردی صرف
پی نبردست به سر منزل آباد هنوز

می رسد فیض به اهل طلب از اوج کریم
خاک حاتم به گدایان کند امداد هنوز

از قفس گر چه به صد حیله برون آمده ام
می برم آرزوی خانه صیاد هنوز

کشتی و سوختی و مشت غبارم کردی
می دهد خاک مرا یاد تو بر باد هنوز

هر چه در خانه ما بود حریفان بردند
کعبتینیم و اسیر کف نراد هنوز

سیدا خامه من گر چه سخنور شده است
می کند پیرویی خاطر استاد هنوز

سیدا اهل جهان بیدل و شیدا شده اند
روی او گرچه ندیدست پریزاد هنوز
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.