هوش مصنوعی: این شعر بیان‌گر حالتی از انتظار، عطش و ناکامی است. شاعر از نبردن ساغر به کوی باده‌فروشان، انکار طولانی مدت می، و تشنگی مداوم سخن می‌گوید. تصاویری مانند غنچه‌های نشکفته، آسودگی نایافته، و ناله‌های فرهاد از تیشه، همگی بر احساس عمیق حسرت و انتظار تأکید دارند. همچنین، اشاره‌هایی به پنهان بودن شیشه درون سنگ و آشنایی پیمانه‌ها با محتسبان، نشان‌دهنده‌ی تقابل میان میل درونی و محدودیت‌های بیرونی است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عرفانی و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی اشارات به می و محتسبان نیاز به درک ادبی و فرهنگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

شمارهٔ ۳۲۹

فرهاد ناله می کند از تیشه ام هنوز
آید صدا ز تربت همپیشه ام هنوز

پیمانه ها به محتسبان آشنا شدند
پنهان درون سنگ بود شیشه ام هنوز

گلها خزان شدند و چمن ماند از نشاط
نشکفته است غنچه اندیشه ام هنوز

لب تشنگان ز سایه من بهره می برند
آبی نخورده است رگ و ریشه ام هنوز

ساغر به کوی باده فروشان نبرده ام
بیرون نرفته است می از شیشه ام هنوز

ای برق پا منه به نیستان خانه ام
آسودگی ندیده ام از بیشه ام هنوز

از خاک کوهکن شب و روز آید این صدا
در آرزوی آب دم تیشه ام هنوز

مانند غنچه سر به گریبان کشیده ام
گلچین رسید و رفت در اندیشه ام هنوز

عمریست سیدا ز می انکار کرده ام
ساقی دهد قسم به سر شیشه ام هنوز
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.