هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و پراحساس، بیانگر درد و رنج شاعر از عشق نافرجام و فداکاریهای بیپایان اوست. شاعر با تصاویر زیبا و استعارههای غنی، از سوختن در آتش عشق، اشکهای بیپایان و فداکاریهایش سخن میگوید.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و استعارههای پیچیده است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی تصاویر مانند 'سوختن در آتش عشق' یا 'اشکهای بیپایان' ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.
شمارهٔ ۳۴۱
تا تو آلوده به خون ساختهای خنجر خویش
من برآورده ام از چاک گریبان سر خویش
تا تو ای شعله جواله نمودار شدی
شمع و پروانه نشستند به خاکستر خویش
ید بیضا شود و بوسه زند پای تو را
بهر تسلیم تو دستی بنهم بر سر خویش
سنبل زلف تو بازوی مرا خواهد تافت
مار بسیار گرو بردن ز افسونگر خویش
بیرخت سوختم و نیست قرارم چو سپند
می کنم بازی طفلانه به خاکستر خویش
بر لب آب روان سرو برومند شود
می دهم قد تو را جای به چشم تر خویش
به کجا شکوه کنم از ستم کاکل تو
من خود انداخته ام روز سیه بر سر خویش
طاق ابروی تو را مد نظر ساخته ام
می دهم تیغ تو را آب ز چشم تر خویش
سیدا هست دماغم همه شبها روشن
کرده ام روغن این شمع ز مغز سر خویش
من برآورده ام از چاک گریبان سر خویش
تا تو ای شعله جواله نمودار شدی
شمع و پروانه نشستند به خاکستر خویش
ید بیضا شود و بوسه زند پای تو را
بهر تسلیم تو دستی بنهم بر سر خویش
سنبل زلف تو بازوی مرا خواهد تافت
مار بسیار گرو بردن ز افسونگر خویش
بیرخت سوختم و نیست قرارم چو سپند
می کنم بازی طفلانه به خاکستر خویش
بر لب آب روان سرو برومند شود
می دهم قد تو را جای به چشم تر خویش
به کجا شکوه کنم از ستم کاکل تو
من خود انداخته ام روز سیه بر سر خویش
طاق ابروی تو را مد نظر ساخته ام
می دهم تیغ تو را آب ز چشم تر خویش
سیدا هست دماغم همه شبها روشن
کرده ام روغن این شمع ز مغز سر خویش
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.