هوش مصنوعی: شاعر در این متن از احساسات عمیق خود مانند خجالت از گذشته، عشق بی‌پروا، اضطراب و آرزوهایش سخن می‌گوید. او از طبیعت و عناصری مانند بیستون، دریا و صحرا برای بیان حالات درونی خود استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌های زندگی دارد.

شمارهٔ ۳۴۷

گر کشم از سینه خود آه گردون سای خویش
بیستون را بر کنم چون گردباد از جای خویش

سینه را از داغهای دل چراغان کرده ام
دسته گل بسته ام از لاله صحرای خویش

اضطرابم در بیابان ها بود موج سراب
می روم بهر تماشا بر لب دریای خویش

تا نسازد آرزو تکلیف بر هر در مرا
بندها از کنده زانو نهم بر پای خویش

شمع بزم آرامی و پروانه در جان باختن
مردم از اندیشه معشوق بی پروای خویش

در قبای کهنه همچون سرو عمر من گذشت
روزگاری شد خجالت دارم از اعضای خویش

تیشه بر کف سیدا گر رو نهم بر بیستون
بهر استقبال خیزد بیستون از جای خویش
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.