۱۳۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۶۴

قبای خود چو گل امروز پاره پاره کنم
ز چاک سینه خیال تو را نظاره کنم

خروش ناله من از زمین برد آرام
شبی که ارزوی خواب گاهواره کنم

ز بس که نیست در ایام صحبت گرمی
روم چو آتش و منزل به سنگ خاره کنم

طبیب نبض دل را در اضطراب انداخت
کجا روم بکه گویم دگر چه چاره کنم

شبی به خواب من آن تندخو نمی آید
دمید صبح جز تا کی استخاره کنم

حساب روز قیامت به خود کنم آسان
گناه خویش من اینجا اگر شماره کنم

به خانه ماه من ای سیدا نمی آید
سفید اگر برهش چشم چون ستاره کنم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۶۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.