۹۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۷۰

بنده مرحمت چشم سیاهت گردم
از سر چپ غلط انداز نگاهت گردم

هاله را بینم و آغوش هوس بگشایم
ماه را بینم و از روی چو ماهت گردم

خط شبرنگ گل روی تو را بنده شوم
از سر سایه خورشید پناهت گردم

ای سیه چشم ز پیش نظرم تند مرو
آنقدر باش که قربان نگاهت گردم

نقش پای تو به هر کوچه مرا پیش آید
گردبادی شوم و از سر راهت گردم

روز و شب کار به یاران تو زاریست مرا
به امید تو ز دنبال سپاهت گردم

سیدا سیر چمن می کند و می گوید
غنچه گل شوم از طرف کلاهت گردم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.