هوش مصنوعی: شاعر از دست دادن چیزهای ارزشمند زندگی خود مانند عشق، امید و آرامش را بیان می‌کند. او از درد و رنج ناشی از این فقدان‌ها سخن می‌گوید و احساس پوچی و ناامیدی خود را شرح می‌دهد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و فلسفی مانند ناامیدی، درد و از دست دادن است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

شمارهٔ ۳۷۸

پژمرده شد به دل گل داغی که داشتم
مانند لاله سوخت دماغی که داشتم

کندم به ناخن از جگر خویش داغ را
کردم برون ز خانه چراغی که داشتم

سر رشته امید ز دستم گسسته شد
گردید سوده پای سراغی که داشتم

از دست برد لشکر خط رنگ او شکست
شد پایمال حادثه باغی که داشتم

از باده وصال دلم سیدا گرفت
انداختم ز دست ایاغی که داشتم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.