هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و ارادت خود به معشوق سخن می‌گوید و از روزهایی یاد می‌کند که در کنار معشوق، آرامش و خوشبختی داشته است. او از حوادث روزگار و ناامیدی‌هایش می‌گوید و اظهار می‌کند که با وجود همه سختی‌ها، همچنان به عشق خود وفادار مانده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای سنین پایین‌تر چالش‌برانگیز باشد.

شمارهٔ ۳۸۰

یاد آن شبها که در بزمت فراغت داشتم
سر به سر مانند ابرو خواب راحت داشتم

در حریمت کرده بودم پا ستون مانند شمع
تیغ می بارید بر سر استقامت داشتم

من چه کردم ناامید از بزم وصلت کرده یی
از تو ای بی رحم امید مروت داشتم

در خیال من چو گلچین فکر گل چیدن نبود
از گلستانت به بوی گل قناعت داشتم

چون چراغ روز در چشمت ندارم اعتبار
این سزای آنکه عمری پاس صحبت داشتم

از حوادث های دورانم نبود اندیشه یی
پشت چون تصویر بر دیوار غفلت داشتم

تا شدم خاک رهت ای کاش همچون سیدا
با قدت چون سایه آن روزی که الفت داشتم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.