هوش مصنوعی: شاعر در این متن از سکوت و رازهای درونی خود می‌گوید، از گذر عمر و فراموشی شکفتن گل‌های زندگی شکایت دارد، و خود را بین عریان بودن و پنهان‌کردن در نمد توصیف می‌کند. او خود را قلندرمشرب می‌داند و از دنیاگریزی سخن می‌گوید. همچنین، از پیری و فراموشی دوران کودکی یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'عریانم و گاهی نمدپوشم' نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک استعاره‌های موجود دارد.

شمارهٔ ۳۹۷

خبر می گوید از راز درون لبهای خاموشم
زند پهلو به روی حلقه در حلقه گوشم

شدم پیر و نمی آید برون گهواره از یادم
قدم در ملک هستی تا نهادم خانه بر دوشم

قلندر مشربم یا اهل دنیا رو نمی آرم
گهی چون آئینه عریانم و گاهی نمدپوشم

سبک چون بوی گل از جامه خواب ناز برخیزم
بحمدالله که دست تربیت دور است از دوشم

شکفتن رفته است ای سیدا عمریست از یادم
سخن بسیار دارم بر لب و چون غنچه خاموشم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.