هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از احساسات عمیق عرفانی و روحانی خود سخن میگوید. او از مستی معنوی، عشق الهی و رسیدن به حالتی نزدیک به بهشت صحبت میکند. همچنین، به مفاهیمی مانند سرنوشت، جزای اعمال، توکل و دوری از تعلقات دنیوی اشاره دارد. در نهایت، شاعر از مشاهدهی عکس معشوق در آینه و تأثیرات عمیق آن بر زندگی خود میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و اشارات ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم یا سنگین باشد.
شمارهٔ ۴۰۸
امشب از مستی به پای خم چو خشت افتاده ام
عشرتی دارم که گویا در بهشت افتاده ام
از پس آئینه می کردم تماشا عکس را
بس که دور از امتیاز خوب و زشت افتاده ام
از توکل میر سید از غیب رزقم بی حساب
روزیم شد تنگ تا در فکر کشت افتاده ام
خانه ام در فکر آن نقاش شد بتخانه یی
دیده ام تا صورت او در کنشت افتاده ام
هر چه پایم کرده بود امروز دادندش جزا
سیدا اکنون به فکر سرنوشت افتاده ام
عشرتی دارم که گویا در بهشت افتاده ام
از پس آئینه می کردم تماشا عکس را
بس که دور از امتیاز خوب و زشت افتاده ام
از توکل میر سید از غیب رزقم بی حساب
روزیم شد تنگ تا در فکر کشت افتاده ام
خانه ام در فکر آن نقاش شد بتخانه یی
دیده ام تا صورت او در کنشت افتاده ام
هر چه پایم کرده بود امروز دادندش جزا
سیدا اکنون به فکر سرنوشت افتاده ام
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.