هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج شاعر از ناتوانی، تنهایی و رنج‌های زندگی است. او از سوختن در آتش مشکلات، از دست دادن توانایی‌ها و آرزوهایش سخن می‌گوید و از بی‌عدالتی‌های روزگار شکایت دارد. تصاویر شعری مانند سوختن در آتش، سنگ آسیا، گرداب و شمع، همگی بر عمق رنج و ناامیدی شاعر تأکید دارند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق فلسفی و عاطفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی تصاویر شعری مانند سوختن در آتش و ناامیدی ممکن است برای کودکان و نوجوانان مناسب نباشد.

شمارهٔ ۴۱۴

بی تو امشب سوخت از تب استخوان پیکرم
آتش افتادست همچون شمع بر مغز سرم

پرتو خورشید بر دوشم گرانی می کند
بر زمین چون شانه افتادست جسم لاغرم

بر سرم دست مروت می شود چون شانه خشک
سرمه گردد سنگ از همراهی چشم ترم

کاروان را خواب شیرین باشد آرام سپند
ناز بالین را کند سنگ فلاخن بسترم

جا در آتش کردن و ناسوختن تن پروریست
از سمندر شکوه ها دارد سپند مجمرم

سعی بیجا داد بر آغوش پروازم شکست
شد خراب از چاک دیوار قفس بال و پرم

کاسه گرداب می گردد به دریا گردباد
گر به بحر از تشنگی سازد شکایت ساغرم

دانه یی از گردش ایام تا آرم به دست
همچو سنگ آسیا دستار گردد بر سرم

نیست تردستی که سازد غور در بحر سخن
ماند در پشت صدف ناشسته روی گوهرم

سوختم آخر ز دست ناتوان بین سیدا
چشم گردون روشن است امروز از خاکسترم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.