هوش مصنوعی: شاعر در این متن از غم و اندوه خود می‌گوید، احساس تنهایی و حیرانی دارد، و از بی‌مهری دنیا شکایت می‌کند. او خود را مانند شبنم روی باغ و گل بی‌مروت می‌بیند و از مرگ اهل هوش سخن می‌گوید. در نهایت، با وجود رنج‌ها، همچون غنچه فارغ از غم دنیا نشسته است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند مرگ و بی‌مهری دنیا ممکن است برای کودکان سنگین باشد.

شمارهٔ ۴۱۷

چون گل تمام داغم و خرم نشسته ام
بر روی زخم خویش چو مرهم نشسته ام

عمریست از هوا و هوس چشم بسته ام
چون غنچه فارغ از غم عالم نشسته ام

پوشیده ام چو خامه لباس سیاه را
در مرگ اهل هوش بمانم نشسته ام

انگشت تر نکرده ام از بزم اهل جود
سیلی زنان به سفره حاتم نشسته ام

بر سر ز دست مهر گل بی مروتی
حیران به روی باغ چو شبنم نشسته ام

مانند نفس به لب من گره شدست
با اهل روزگار چو یک دم نشسته ام

ای سیدا ز سهو به بزمی که رفته ام
از اشک خود به سلسله غم نشسته ام
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.