هوش مصنوعی: شاعر در این متن از دردها و رنج‌های عاشقانه خود سخن می‌گوید. او از غم‌های پنهان، عشق نافرجام، و احساس سردی و بی‌توجهی معشوق می‌نالد. همچنین، به وفاداری و خدمتگزاری خود اشاره کرده و از تأثیر عمیق معشوق بر زندگی خود می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۴۲۱

نگاه باده پرست تو برده از هوشم
سودا سرمه چشم تو کرده خاموشم

تبسم لب تو تازه کرده داغ مرا
نمی شود نمکت سالها فراموشم

رسیده است رگ و ریشه ام به سنبل تو
به خدمتت ز غلامان حلقه در گوشم

به یک لباس همه عمر قانعم چون سرو
قبای تازه کشیدست رخت از دوشم

می رسیده ام و آب سرد ریخته اند
تمام آتشم اما فتاده از جوشم

چو سیدا نگشایم زبان عجیب کسی
نشسته قاصد غماز در بناگوشم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.