هوش مصنوعی:
این شعر از عشق و رنج خودسوزی و جستجوی خویشتن سخن میگوید. شاعر با تصاویری مانند شمع، پروانه، و لاله، احساسات عمیق خود را از عشق، درد، و جستجوی معنا بیان میکند. او از فرصتهای از دست رفته و اضطراب آرزوهایش میگوید و در نهایت، به روشن کردن چراغ وجود خود با آه دل میپردازد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاطفی است که ممکن است برای نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی تصاویر مانند خودسوزی و اضطراب ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
شمارهٔ ۴۴۲
تازه می سازم ز برق ناله داغ خویشتن
می کنم روشن به آه دل چراغ خویشتن
تا به کی ای لاله دامن می زنی بر آتشم
روزگاری شد که می سوزم به داغ خویشتن
آرزوهای سپندم مضطرب دارد مرا
وقت آن آمد زنم آتش به باغ خویشتن
دارد از مرهم حذر پروانه داغ خودم
می زنم گل بر سر خود از چراغ خویشتن
گاه بر گرداب می پیچم گهی بر گردباد
رفته ام از خود به سودای سراغ خویشتن
فرصت بر گرد خود گشتن نمی باشد مرا
ساعتی از غم نمی یابم فراغ خویشتن
شام و صبح رفته من باز آید بر سرم
می کنم هر شب تماشا گشت زاغ خویشتن
اهل صحبت سیدا عمریست سرگرم خودند
با که همچون شمع می سوزی دماغ خویشتن
می کنم روشن به آه دل چراغ خویشتن
تا به کی ای لاله دامن می زنی بر آتشم
روزگاری شد که می سوزم به داغ خویشتن
آرزوهای سپندم مضطرب دارد مرا
وقت آن آمد زنم آتش به باغ خویشتن
دارد از مرهم حذر پروانه داغ خودم
می زنم گل بر سر خود از چراغ خویشتن
گاه بر گرداب می پیچم گهی بر گردباد
رفته ام از خود به سودای سراغ خویشتن
فرصت بر گرد خود گشتن نمی باشد مرا
ساعتی از غم نمی یابم فراغ خویشتن
شام و صبح رفته من باز آید بر سرم
می کنم هر شب تماشا گشت زاغ خویشتن
اهل صحبت سیدا عمریست سرگرم خودند
با که همچون شمع می سوزی دماغ خویشتن
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.