هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از عشق و انتظار سخن میگوید. شاعر از عشق به معشوق و امید به دیدار او مینویسد، همچنین از رنجها و انتظارهای طولانی در این راه یاد میکند. تصاویری مانند طوف خاک، سبزه ناز، و خضر به کار رفتهاند تا احساسات عمیق و عرفانی شاعر را بیان کنند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اشارات و استعارههای ادبی نیاز به درک ادبی بالاتری دارند.
شمارهٔ ۴۴۴
گر به طوف خاکم آن عاشق نواز آید برون
از سر خاکم به جای سبزه ناز آید برون
رفت سوی خانه خود یار و من تا روز حشر
می نشینم بر امید آنکه باز آید برون
کار خوردان از بزرگان زود می گیرد رواج
شیشه از پیش خم می سرفراز آید برون
گر غمش از نام بگذارد قدم فر سینه ام
جان به استقبال او با صد نیاز آید برون
بسته ام در خدمت زلفش کمر چون سیدا
خضر کی از فکر این عمر دراز آید برون
از سر خاکم به جای سبزه ناز آید برون
رفت سوی خانه خود یار و من تا روز حشر
می نشینم بر امید آنکه باز آید برون
کار خوردان از بزرگان زود می گیرد رواج
شیشه از پیش خم می سرفراز آید برون
گر غمش از نام بگذارد قدم فر سینه ام
جان به استقبال او با صد نیاز آید برون
بسته ام در خدمت زلفش کمر چون سیدا
خضر کی از فکر این عمر دراز آید برون
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.