۸۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۶۵

کرده ام چون غنچه سر در آستین خویشتن
بخیه بر لب دارم از چین جبین خویشتن

داغ همچون لاله دارد آرزوی دل مرا
سوختم از آتش پهلونشین خویشتن

گر می افسانه ام چون شمع چشمم را گداخت
آب گشتم از زبان آتشین خویشتن

رهنمایی می کنم بر خرمن خود برق را
می روم خود پیش پیش خوشه چین خویشتن

سیدا پر خون کنم چون گل دهان خصم را
سنگ بر کف دارم از فکر متین خویشتن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.