هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق غم و تنهایی شاعر در غیبت معشوق است. او شب‌ها را با چراغی از دود آه می‌گذراند و روزها سیاه می‌بیند. آسمان را محراب خود می‌داند و به یاد معشوق، اشک می‌ریزد. شاعر از بی‌کسی و بی‌پناهی خود می‌گوید و امیدوار است روزی معشوق به سوی او بازگردد. در پایان، از معشوق می‌خواهد که گناه زنده بودن بدون او را ببخشد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل احساسات عمیق و پیچیده‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد.

شمارهٔ ۴۸۷

شبها بود چراغم از دود آه بی تو
چون شمع کشته دارم روز سیاه بی تو

او را ز صبح و شامم باشد دعای حیات
محرابم آسمان است ای قبله گاه بی تو

بر نقش پای هر کس از بی کسی زنم دست
دامن فشاند از من چون گرد راه بی تو

بینم به پرده چشم خاصیت کتان را
شبها اگر به مهتاب سازم نگاه بی تو

در کنج غم نشسته شب تا سحر به یادت
ریزم ز دیده انجم ای رشک ماه بی تو

دیوار خانه ام بود پیوسته تکیه گاهم
رفتی و رفت بر باد پشت و پناه بی تو

شاید که بر سر من روزی قدم گذاری
چون نقش پا نشینم سرهای راه بی تو

جرمی که سر زد ای شاه بر سیدا ببخشای
یعنی که زنده بودن باشد گناه بی تو
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.