هوش مصنوعی: این شعر از حسرت و ناامیدی شاعر نسبت به زندگی و دنیا سخن می‌گوید. او از تنهایی، بی‌پناهی و ناکامی‌های خود می‌گوید و به ناعادلانه بودن دنیا اشاره می‌کند. شاعر از آرزوهای بربادرفته، بی‌اعتنایی مردم و فساد در جامعه شکایت دارد و در نهایت، به ویرانی و پوچی دنیا می‌پردازد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق فلسفی، ناامیدی و انتقاد اجتماعی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد. همچنین، برخی از ابیات نیاز به درک بالاتری از زندگی و تجربه‌های انسانی دارند.

شمارهٔ ۵۰۹

پنجه‌ام هرگز نرفته بر در کاشانه‌ای
نقش پای من ندیده آستان خانه‌ای

دامن زلف تمنا کی به چنگ آید مرا
نی زبان گفت‌و‌گو و نی اصول شانه‌ای

ساغر خود می‌برم پیش حباب از سادگی
تر نمی‌گردد ز دریاها لب پیمانه‌ای

بر در ارباب دولت نیست غیر از گردباد
پشّه‌ای بیرون نمی‌آید ز مهمانخانه‌ای

جود حاتم بر زبان سایلان گر بگذرد
می‌رسد در گوش این دون‌همتان افسانه‌ای

ای ز خود غافل مکن از اهل دنیا آرزو
کل دهند این طفل‌طبعان سنگ بر دیوانه‌ای

در دهان مردم غافل‌زبانِ هرزه‌گوی
جغد بی‌بالی‌ست افتادست در ویرانه‌ای

می‌روند آش خدایی گفته اهل روزگار
گر برآید دود آهی از درون خانه‌ای

خوشه‌چینان خرمن ناموس را آتش زنند
از دهان مور اگر ناگاه افتد دانه‌ای

سیدا پا از بنای خلق کوته کرده‌ام
می‌نماید پیش چشمم آسمان ویرانه‌ای
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.