هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر احساس غم و تنهایی شاعر پس از رفتن معشوق است. او از بیقراری، پریشانی و دیوانهواری خود در نبود یار میگوید و از جور زمانه شکایت میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسن قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر شعری مانند «جوش سودای تو هردم میزند سنگم به سر» ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
شمارهٔ ۵۱۰
تا تو رفتی انجمن گردید ماتمخانهای
شمع افتادست همچون مرده پروانهای
رفتی و بزم مرا یکسر پریشان ساختی
نی صراحی پیش ساقی نی به جا پیمانهای
آمدم چون آفتاب از دست تنهایی به جان
روزگاری شد نمییابم به خود همخانهای
جوش سودای تو هردم میزند سنگم به سر
میروم در کوچهها مانندهٔ دیوانهای
جستوجویت میکنم از خود نمییابم خبر
گاه از همصحبتان جویم گه از دیوانهای
استخوانم توتیا خواهد شد از جور فلک
در گلوی آسیا افتادهام چون دانهای
سیدا از خانهام تا آن پریرو رفته است
کشته شمع کلبهام دیوانه پروانهای
شمع افتادست همچون مرده پروانهای
رفتی و بزم مرا یکسر پریشان ساختی
نی صراحی پیش ساقی نی به جا پیمانهای
آمدم چون آفتاب از دست تنهایی به جان
روزگاری شد نمییابم به خود همخانهای
جوش سودای تو هردم میزند سنگم به سر
میروم در کوچهها مانندهٔ دیوانهای
جستوجویت میکنم از خود نمییابم خبر
گاه از همصحبتان جویم گه از دیوانهای
استخوانم توتیا خواهد شد از جور فلک
در گلوی آسیا افتادهام چون دانهای
سیدا از خانهام تا آن پریرو رفته است
کشته شمع کلبهام دیوانه پروانهای
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.