هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، به زیبایی‌های معشوق و احساسات شاعر نسبت به او می‌پردازد. شاعر از ویژگی‌های فیزیکی معشوق مانند زلف سیاه، چشمان سرمه‌ای، و قامت بلند او تمجید می‌کند و از تأثیر حضور معشوق بر زندگی خود سخن می‌گوید. همچنین، شاعر به نقض پیمان توسط معشوق اشاره می‌کند و از این بابت اظهار ناراحتی می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مضامین عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به‌کار رفته در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.

شمارهٔ ۵۱۱

نوخط من ز سفر تا به وطن آمده‌ای
سرمه چشمی و در دیده من آمده‌ای

زلف شبرنگ تو دل برده ز سوداگر مشک
رفته‌ای جانب هند و ز ختن آمده‌ای

قامت سرو خطت سبزه و رخسار تو گل
چشم بد دور که چون صحن چمن آمده‌ای

در سر باده‌کشان مغز پریشان شده است
تا تو در بزم من ای پسته‌دهن آمده‌ای

ساکنان چمن از باغ گریزان شده‌اند
بهر غارتگری سرو سمن آمده‌ای

نافه را سرمه چشم سیهت سوخته است
زده آتش به غزالان ختن آمده‌ای

کلبه‌ام از رخت ای ماه چراغان شده است
تا به دل پرسی پروانه من آمده‌ای

گفته بودی به تو پیمان روم و تازه کنم
بر سر عهد خود ای عهدشکن آمده‌ای

طوطیان بر ورق آیینه تحریر کنند
سیدا همچو قلم تا به سخن آمده‌ای
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.