هوش مصنوعی: این شعر از دردهای روحی و عاطفی شاعر سخن می‌گوید که از تنهایی، بی‌وطنی، و ناکامی‌هایش رنج می‌برد. شاعر از بی‌توجهی دیگران به سخنانش گلایه دارد و احساس می‌کند که در دنیایی پر از بی‌عدالتی و نادانی گرفتار شده است. او از مفاهیمی مانند عشق، جنون، و جستجوی معنا در زندگی استفاده می‌کند تا احساسات عمیق خود را بیان کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و انتقادهای اجتماعی نیاز به بلوغ فکری دارند.

شمارهٔ ۵۳۸

غنچه گردید گل قسمتم از کم سخنی
چون نفس تنگ شده روزیم از بی دهنی

ندهد هیچ کسی آب سخن های مرا
شد دلم خون به تمنای عقیق یمنی

نام صاحب هنران تا به قیامت باقیست
نقش فرهاد خبر می دهد از کوهکنی

مدتی شد که به صحرای جنون می گردم
کرده در خانه زنجیر مرا بی وطنی

تشنه را قطره به از گوهر سیراب بود
دست خشک است صدف پیش عقیق یمنی

گردبادم به بیابان شده ام سرگردان
دامن دشت جنون است به دوشم کفنی

صاحب عزت ذاتی نزند دم ز حسب
غنچه هرگز نکند دعویی گل پیرهنی

چشم پوشیده گذر می کنم از باغ جهان
این چمن بس که ندارد گل بر سر زدنی

نکند جامه زربفت بدل اعضا را
نزند صورت دیوار دم از سیمتنی

عمرها شد که سر خویش به زانو دارم
غنچه خسپیست مرا کار ز بی پیرهنی

بی مربی نشود هیچ کسی صاحب نام
سنگ را می کند افلاک عقیق یمنی

خون ناحق نگذارد نفس قاتل را
شمع را شد پر پروانه به گردن کفنی

هر که از بزم جهان رفت به خود می گوید
نیست در صحبت این قوم دگر آمدنی

جانب انجمن ای شمع مکن تکلیفم
نیست پروانه ناقابل من سوختنی

وقت آنست که افلاک شود زیر و زبر
بزم تصویر بود لایق بر هم زدنی

بر ضعیفان مکن اظهار زبردستی خویش
تیشه زد بر سر فرهاد دم از کوهکنی

سخن خانه به بازار نمی آید راست
دایه می گفت به گهواره مرا ناشدنی

از ملامت نکند اهل طمع اندیشه
می کند عار از این طایفه روئینه تنی

بوی خون از دهن غنچه گل می آید
ای صبا دست نگه دار ز دندان شکنی

سیدا بس که جهان در نظرم تنگ شدست
جای در کنج قفس کرده ام از بی وطنی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۲۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.