هوش مصنوعی: شاعر در این متن از ناکامی‌ها و تلاش‌های بی‌ثمر خود در زندگی سخن می‌گوید. او از تلاش برای جلب محبت مردم، وفاداری به خوب و بد، مهربانی به دوستان، و حتی عبادت در حریم کعبه می‌گوید، اما هیچ‌یک به نتیجه نرسیده است. شاعر احساس تنهایی و ناامیدی عمیقی دارد و سرانجام به این نتیجه می‌رسد که تلاش‌هایش بی‌فایده بوده‌اند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عمیق عرفانی و ناامیدی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین و نامفهوم باشد. همچنین، برخی از اشارات مانند مصرف شراب و مفاهیم عرفانی پیچیده نیاز به درک بالاتری از ادبیات و فلسفه دارد.

شمارهٔ ۵۴

دیده را عمری به مردم آشنا کردم نشد
سینه را آئینه صدق و صفا کردم نشد

با بد و نیک جهان عهد و وفا کردم نشد
در دل هر کس ز روی مهر جا کردم نشد
خانه شادی به روی خویش وا کردم نشد

مدتی چون سایه بودم در قفای شیخ و شاب
روزگاری همنشین بودم به مینای شراب

سر به تنهایی برآرم بعد ازین چون آفتاب
پاس خاطر تا به کی دارم درین دیر خراب
با قلندر شرب و با زاهد ریا کردم نشد

مهربانی ها نمودم دوستان خویش را
باز با مدح و ثنا کردم زبان خویش را

چون قلم گویم من اکنون داستان خویش را
خاک پای هر یک از همصحبتان خویش را
سالها در دیده خود توتیا کردم نشد

مجلس اغیار روشن کرده است آن می پرست
ای مسلمانان چه باید کرد با آن شوخ مست

در فراق زلف کافر کیش می خوردم شکست
آبروی رفته را می خواستم آرم به دست
در حریم کعبه چندانی دعا کردم نشد

سیدا دارم دلی چون غنچه گل پر ز خون
کوکب بختم در آب افتاده طالع شد زبون

می روم زنجیر در پا در بیابان جنون
بس که ناکام از دل آفاق افتادم برون
قیمت خود را به نرخ خاک پا کردم نشد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: مسمط
تعداد ابیات: ۲۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.