هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از بتی سخن می‌گوید که با عزم دوری از شاعر، امشب در کنار اوست. توصیف زیبایی‌های بتی، می‌نوشی، و فضای بزم عاشقانه و روحانی از مضامین اصلی شعر است. شاعر از درد فراق و عشق سخن می‌گوید و در عین حال، از فیض وصل و شادی‌های روحانی نیز یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نیاز به درک عمیق‌تری داشته باشد. همچنین، اشاره به می‌نوشی و بزم ممکن است برای سنین پایین‌تر مناسب نباشد.

شمارهٔ ۴۴

بتی کو عزم دوری داشت با من با منست امشب
گل از رخسار او در بزم گلشن گلشنست امشب

پی ایثار او لعل و عقیق و لؤلؤ و مرجان
مرا از اشک خون آلود دامن دامنست امشب

بده ساقی می گلگون بزن مطرف دف و بربط
که بزم از غیر چون وادی ایمن ایمن است امشب

به پیش ناوک مژگان آن ترک کمان ابرو
زره آسا دل مجروح روزن روزن است امشب

نباشد حاجت شمع و چراغی محفل ما را
که بزم جان و دل زان روی روشن روشنست امشب

شکسته توبه و طرف کله مستان بیا زاهد
ببین در بزم میخواران چه بشکن بشکنست امشب

صغیر از حاصل وصلش نبود امید یک خوشه
ولی شامل مرا آن فیض خرمن خرمنست امشب
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.