هوش مصنوعی:
این متن به موضوع دوستی و ویژگیهای یک دوست واقعی میپردازد. شاعر تأکید میکند که دوست واقعی مانند اکسیر است و یافتن آن دشوار است. او هشدار میدهد که برخی افراد با ظاهر دوستانه، در باطن دشمن هستند و از دوستی سوءاستفاده میکنند. همچنین، شاعر بیان میکند که دوست واقعی در زمان مشکلات همراه و غمخوار است و دوستی حقیقی ثمره وجود انسان است. در پایان، شاعر توصیه میکند که با خدا باشیم و از دیگران چشمپوشی کنیم.
رده سنی:
15+
متن دارای مفاهیم عمیق اخلاقی و عرفانی است که درک آن برای کودکان دشوار است. همچنین، برخی از مضامین مانند ریاکاری و دوستیهای نابجا نیاز به تجربه و شناخت بیشتری از روابط انسانی دارد که معمولاً در سنین نوجوانی و بزرگسالی به دست میآید.
شمارهٔ ۱۵۷
تا نگوئی بجهان دوست مرا بسیار است
دوست اکسیر بود این سخن از اسرار است
راستی ز اهل صفا دوست بدست آوردن
آید آسان بنظر لیک بسی دشوار است
آنکه دارد بنظر نفع خود از صحبت دوست
دوست نبود ز حریفان سر بازار است
ای بسا دوست نما دشمن جانی که تمام
در تظاهر پی منظور خود آن مکار است
ای بسا دوست که با دوست زند لاف وفا
لیک گاه عمل از وی بری و بیزار است
ای بسا دوست که ازابلهی و نادانی
دوست را مایهٔ صدگونه غم و آزار است
جذب گفتار مشو دوست مدان آنکس را
که نه گفتار ویام یخته با کردار است
دوست آنست که هنگام گرفتاری دوست
از طریق عمل آن غمزده را غمخوار است
دوستی خود ثمر نخل وجود من و تست
سوختن در خور نخل است اگر بی بار است
اثر دوستی و مهر و محبت باشد
آنچه در دهر ز صاحب اثران آثار است
بهتر آنست کزین مسئلهٔ دور و دراز
رشته کوتاه کنم ورنه سخن بسیار است
چون کنایت ز صراحت بود اولی اینجا
با همه بی نظری ها نظری در کار است
مختصر شرحی اگر گفتهام از مهر و وفا
پی به مقصود برد آنکه دلش بیدار است
با خدا باش و بپوش از همه کس دیده صغیر
فارغست از همه کس آنکه خدایش یار است
دوست اکسیر بود این سخن از اسرار است
راستی ز اهل صفا دوست بدست آوردن
آید آسان بنظر لیک بسی دشوار است
آنکه دارد بنظر نفع خود از صحبت دوست
دوست نبود ز حریفان سر بازار است
ای بسا دوست نما دشمن جانی که تمام
در تظاهر پی منظور خود آن مکار است
ای بسا دوست که با دوست زند لاف وفا
لیک گاه عمل از وی بری و بیزار است
ای بسا دوست که ازابلهی و نادانی
دوست را مایهٔ صدگونه غم و آزار است
جذب گفتار مشو دوست مدان آنکس را
که نه گفتار ویام یخته با کردار است
دوست آنست که هنگام گرفتاری دوست
از طریق عمل آن غمزده را غمخوار است
دوستی خود ثمر نخل وجود من و تست
سوختن در خور نخل است اگر بی بار است
اثر دوستی و مهر و محبت باشد
آنچه در دهر ز صاحب اثران آثار است
بهتر آنست کزین مسئلهٔ دور و دراز
رشته کوتاه کنم ورنه سخن بسیار است
چون کنایت ز صراحت بود اولی اینجا
با همه بی نظری ها نظری در کار است
مختصر شرحی اگر گفتهام از مهر و وفا
پی به مقصود برد آنکه دلش بیدار است
با خدا باش و بپوش از همه کس دیده صغیر
فارغست از همه کس آنکه خدایش یار است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.