هوش مصنوعی: این متن یک گفتگوی شاعرانه بین گل و خار است که در آن خار به گل یادآوری می‌کند که هر دو از یک منشأ هستند و وجود یکی بدون دیگری معنا ندارد. خار به گل می‌گوید که نباید به دیگران با دید حقارت نگاه کند، زیرا ارزش هر چیز در مقایسه با ضد آن مشخص می‌شود. متن بر وحدت وجود، تواضع و احترام به تمامی مخلوقات تأکید دارد.
رده سنی: 12+ متن دارای مفاهیم فلسفی و عرفانی است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره و نمادهای شعری ممکن است برای کودکان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۲۱ - گل و خار

گفت گلی از سر نخوت بخار
کی ز تو هر خاطر خرم فکار

میکنی از جلوه ناخوش مدام
عیش تماشائی بستان حرام

نقص کمالات چمن گشته‌ای
مایهٔ بدنامی من گشته‌ئی

خار بگفت اینهمه ای گل مناز
دار نگه عزت و خارم مساز

خاری من قدر تو کی کاسته
قدر تو از خاری من خاسته

مشتری ار هست به بازار تو
دیده مرا گشته خریدار تو

در حق من نخوت خود کن رها
تعرف الاشیاء به اضدادها

هر دو ز یک معدن و یک مخزنیم
گر گل و گر خار ز یک گلشنیم

هستی ما آنکه پدیدار کرد
نقش تو گل صورت من خار کرد

ای که گلی در چمن روزگار
هان به حقارت منگر سوی خار

نیست چو ظلمت چو بود روشنی
نیست چو مسکین بکه نازد غنی

نیست چو بیچاره شود چاره‌ساز
از صفت خویش کجا سر فراز

نیست چو عاشق چه کنی حسن روی
با که دهی عرضه همی رنگ و بوی

نیست چو سامع چه کنی با بیان
با که نهی صحبت خود در میان

حاصل مطلب منگر چون صغیر
هیچیک از خلق جهانرا حقیر
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰ - سخت و سست
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲ - نتیجهٔ ظلم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.