هوش مصنوعی: بلبل و پروانه درباره عشق و رازداری و بیان درد دل گفتگو می‌کنند. بلبل از ناله‌های خود می‌گوید و پروانه را تشویق می‌کند تا احساساتش را بیان کند. پروانه در پاسخ، عشق بلبل را سطحی می‌داند و از عمق عشق خود سخن می‌گوید. این شعر به موضوعاتی مانند عشق، رازداری، و بیان احساسات می‌پردازد.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عرفانی و عمیق درباره عشق و ایثار است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تمثیل‌های به‌کار رفته نیاز به درک ادبی و عرفانی دارد.

شمارهٔ ۳۹ - بلبل و پروانه

بلبلی از ناله ی مستانه‌ای
کرد مباهات به پروانه‌ای

گفت اگر عاشقی ای بی نوا
همچو من از سینه برآور نوا

این همه اسرار نهفتن چرا
درد دل خویش نگفتن چرا

لحظه ای از سینه بر آور خروش
چند همی سوزی و باشی خموش

بین که ز من شهر پر از غلغل است
در همه جا شرح گل و بلبل است

رفت به پروانه بسی ناگوار
گفت که ای بی‌خبر از عشق یار

خامشی و سوختن و ساختن
نیست شدن هستی خود باختن

این ز من آن نغمه سرودن ز تو
دعوی بیهوده نمودن ز تو

گل به تو ارزان و تو ارزان به گل
گل به تو خندان و تو نالان به گل

عشق تو شایستهٔ آن رنگ و بوست
حسن گل اندر خور این های و هوست

هر دو از این ره به در افتاده‌اید
رسم و ره عشق ز کف داده‌اید

لاف مزن عشق تو خام است خام
جذبهٔ معشوق تو هم ناتمام

جذبه معشوق مرا بین که چون
همچو منی آیدش از در درون

تنگ بگیرد به وی آنگونه راه
کان نتواند کشد از سینه آه

خیره بدان سان کندش از عذار
کان نتواند کند از وی گذار

عشق مرا بین که به بزم حضور
چونکه به معشوق رسم ناصبور

گرد سرش گردم و قربان شوم
سوخته‌ای جلوهٔ جانان شوم

رسم دوئی بر فکنم از میان
جسم رها کرده شوم جمله جان

هم تو صغیر از پی جانانه باش
فانی آن شمع چو پروانه باش
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸ - دف و مطرب
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰ - اسباب درویشی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.