۳۲۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۹ - دریغ از جان قلی

دریغ از جان قلی کز جور گردون
کناری پر ز خون رفت از میانه

زمانه دشنهٔ جورش چنان زد
که نوک دشنه در دل کرد خانه

طلب کردم چو تاریخش خرد گفت :
شهید دشنهٔ جور زمانه
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸ - دریغ
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰ - وفا داری
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.