۹۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۸

دست نتوان داشتن یکبارگی از کار عشق
دل چو بردارم ز جان، بر لب گذارم آه را

جسم زار عاشق از آهی به جانان می رسد
بال بس باشد نسیمی در پریدن کاه را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.