هوش مصنوعی:
شاعر در این ابیات از عشق و امید و ناامیدی سخن میگوید. او از شراب و گلاب به عنوان نمادهایی از لذت و امید استفاده میکند، اما در نهایت به سراب بودن امیدها اشاره میکند. آیینه و خواب نیز به عنوان نمادهایی از انتظار و ناامیدی به کار رفتهاند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از نمادهایی مانند شراب نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۱۴۲
لب تر نکنم ز آب خضر تا می ناب است
چون شیشه، مرا خانه تن وقف شراب است
بی گل، نفسی بلبل ما زنده نماند
در فصل خزان، زنده به امید گلاب است
آیینه که هرگز نگذارد مژه برهم
بی دیدن رخسار تو سرچشمه خواب است
ما را ز جفای ره امید برآورد
خضری که درین بادیه دیدیم، سراب است
چون شیشه، مرا خانه تن وقف شراب است
بی گل، نفسی بلبل ما زنده نماند
در فصل خزان، زنده به امید گلاب است
آیینه که هرگز نگذارد مژه برهم
بی دیدن رخسار تو سرچشمه خواب است
ما را ز جفای ره امید برآورد
خضری که درین بادیه دیدیم، سراب است
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.