هوش مصنوعی: این شعر با استفاده از تصاویر طبیعی مانند گل، سنبل، لاله، جوی آب و درختان، به توصیف زیبایی‌های طبیعت و ارتباط آن با عواطف انسانی می‌پردازد. شاعر با اشاره به مفاهیمی مانند عشق، مستی معنوی و مرگ، از طبیعت به عنوان نمادی برای تجربیات بشری استفاده می‌کند.
رده سنی: 15+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، برخی اشارات مانند 'خون ریخته' و 'مستی' نیاز به بلوغ فکری برای درک مناسب دارند.

شمارهٔ ۱۴۸

هر گل این بوستان، روی نگاری بوده است
هر پریشان سنبل او، زلف یاری بوده است

لاله کز بویش دل زاهد به مستی می کشد
زان بود میگون،که چشم پرخماری بوده است

جوی آبی را که می بینی به پیش سرو و گل
مهوشان بزم را آیینه داری بوده است

مرغ حقگو چون نبیند خون خود را ریخته؟
هر درختی، عارفان را چوب داری بوده است

این زمان گر همچو طغرا نیست یک بلبل، چه شد
پیش ازین، صد همچو او در هر بهاری بوده است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.