هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از جدایی و دوری از معشوق شکایت میکند و احساس تنهایی و درد ناشی از این دوری را بیان میکند. او خود را مانند خاری در گلزار و بیقدر میبیند و از بیقراری و بیخوابی در فراق معشوق میگوید. حتی حضور مسیحا نیز نمیتواند درد او را تسکین دهد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیهات ادبی ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۵۵۶
ز بهر صبر بلبل، بی تو در گلزار می مانم
تو چون گل می روی از باغ و من چون خار می مانم
مرا همچون عصا دارد ادب در وادی شوقت
به جای پا سرم گر نیست، از رفتار می مانم
به غیر از اشکریزی نیست شبها بی توام کاری
اگر چون شمع مجلس تا سحر بیدار می مانم
نگاه چشم مخمور توام افکند بر بستر
مسیحا گر به بالینم رسد، بیمار می مانم
تو چون گل می روی از باغ و من چون خار می مانم
مرا همچون عصا دارد ادب در وادی شوقت
به جای پا سرم گر نیست، از رفتار می مانم
به غیر از اشکریزی نیست شبها بی توام کاری
اگر چون شمع مجلس تا سحر بیدار می مانم
نگاه چشم مخمور توام افکند بر بستر
مسیحا گر به بالینم رسد، بیمار می مانم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.