۱۱۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۶۵

قبای عافیت در بر ندارم
کلاه دلخوشی بر سر ندارم

صراحی قسمتم درخواب کردن
چو بالین یافتم، بستر ندارم

ندیدم هیچ گه یاری ز کوکب
تو گویی بر فلک اختر ندارم

ز گریه، درسها بر صفحه رخ
روان کردم، ولی از بر ندارم

به مرغ تیر مانم از ضعیفی
که بالی در پناه پر ندارم

چو طغرا بس که نومیدم ز گردون
به کامم گشت و من باور ندارم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۶۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.