۹۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۹۳

باشد اگر امید اثر با گریستن
کی دل کشد به خنده، بود تا گریستن

ای شمع،این قدر به تو لذت نمی رسد
سوز و گداز از تو و از ما گریستن

دیوانه خصلتیم، ز ما پر بعید نیست
بیهوده خنده کردن و بیجا گریستن

باید چو برق، خنده زنان از جهان گذشت
نتوان چو ابر بر سر دنیا گریستن

طغرا چه طالع است که امروز بایدت
بر حال خود ز محنت فردا گریستن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۹۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.