هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، بیانگر درد فراق و اشتیاق به وصال معشوق است. شاعر با تصاویر زیبا و استعاره‌های عمیق، از رنج دوری و بی‌قراری خود می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که پرده از رخساره بردارد. او همچنین به ناپایداری عهد و پیمان اشاره می‌کند و از جور و ستم عشق شکایت دارد.
رده سنی: 16+ متن شامل مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که درک آن به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم مانند 'جور عشق' یا 'شکست عهد' ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۹

ای مه از رخ دور کن یک ره نقاب
تا عرق گردد ز خجلت آفتاب

بی وصالت زندگانی ها تلف
بی جمالت عشق رانی ها عذاب

دیده ی مارا از آن عارض شکیب
ممتنع چون صبر مستسقی ز آب

چون به دست آرد تو را این عنکبوت
از کجا شد صید عنقا از لعاب

خون مارا در خورد دستت نیست لیک
می توان کردن سر انگشتان خضاب

مرغ و ماهی را بود در شب سکون
من شب آسایش نمی بینم به خواب

دوست را یک ره در آرید از درم
تا بگویم هر دو عالم را جواب

گفتی از من بر نگردی گرچه رفت
جور عشقم بر تو بیرون از حساب

تو توانی عهدها آسان شکست
نیست اندر دین اشراق این کتاب
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.