هوش مصنوعی:
این شعر از عشق، هجران، و رنجهای عاشقانه سخن میگوید. شاعر از بادهنوشی به عنوان نماد فراموشی و تسکین دردهای عشق یاد میکند و از شبهای بیخوابی و اشتیاق به معشوق مینالد. همچنین، به فداکاری جان برای یار و گمکردن راه عشق در غیاب او اشاره دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و اشارات عرفانی است که درک آن برای نوجوانان کمسنوسال دشوار بوده و ممکن است نیاز به تجربه و بلوغ فکری بیشتری داشته باشد. همچنین، استفاده از استعارههایی مانند بادهنوشی و درد هجران برای مخاطبان جوانتر نامناسب تلقی میشود.
شمارهٔ ۳۳
ما این سبوی باده که بر دوش کرده ایم
تعویذ عقل و مائده هوش کرده ایم
شبهای هجر خار مغیلان به جای خواب
با مردمان دیده هم آغوش کرده ایم
در جام آفتاب شده باده خون دل
بر یاد این شراب که مانوش کرده ایم
عریانی است قسمت ماگر چه از جهان
جان را فدای یار قباپوش کرده ایم
اشراق زنده ایم همان بی وصال دوست
گویی طریق عشق فراموش کرده ایم
تعویذ عقل و مائده هوش کرده ایم
شبهای هجر خار مغیلان به جای خواب
با مردمان دیده هم آغوش کرده ایم
در جام آفتاب شده باده خون دل
بر یاد این شراب که مانوش کرده ایم
عریانی است قسمت ماگر چه از جهان
جان را فدای یار قباپوش کرده ایم
اشراق زنده ایم همان بی وصال دوست
گویی طریق عشق فراموش کرده ایم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.