۱۱۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲

شستند به می خرقه ی آلوده ی ما را
کردند منزه ز دغل دوده ی ما را

بشکست و فرو کوفت چو در هاون تسلیم
بر باد فنا داد فلک سوده ی ما را

بود از کرم پیر خرابات اگر داد
صد‌ گونه عطا خدمت بیهوده ی ما را

ای شیخ مبر وقت خود از وعده ی معدوم
در میکده بین نعمت موجوده ی ما را

رفتیم تهی دست به میخانه که کردند
پیموده‌تر این ساغر بیموده ی ما را

افزود به ما پیر مغان زاهد اگر کاست
هرگز نتوان کاستن افزوده ی ما را

می‌گفت صفی بر در میخانه که از عشق
معمار ازل ریخته شالوده ی ما را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.