هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، به زیبایی‌های معشوق و تأثیرات عشق بر عاشقان می‌پردازد. در آن، از قیامت عاشقان در کوی معشوق، رهایی دل از خانقه و پناه بردن به میخانه، رنج‌های هجران، و قدرت جادویی چشم و لب معشوق سخن گفته شده است. همچنین، اشاره‌هایی به زهد و ریا، و گذشتن از دنیا برای وصف معشوق وجود دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی اشارات به میخانه و مفاهیم انتزاعی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۴

تا تماشای قیام تو بقامت کردند
عاشقان بر سر کوی تو قیامت کردند

با کمانداری ابروی تو عشاق بجاست
سینه راگر سپر تیر ملامت کردند

خوب شد کاهل دل از خانقه آزاد شدند
خوبتر آنکه بمیخانه اقامت کردند

اَندو زلف سیه از یک گله در شب هجر
اشک داند که چه با دل بغرامت کردند

سحر یا معجزه در کشتن ما چشم و لبت
هر دو دادند بهم دست و کرامت کردند

چشم بیمار تو دانند کراکرده خراب
دردمندان که ز دل ترک سلامت کردند

هر که وصف تو شنید از دو جهان جمله گذشت
زاهدان گر نگذاشتند لئآمت کردند

خورده بینان بجز از حرف و سخن هیچ نبود
گر که تعیین دهانت بعلامت کردند

بیحضور تو از آن عمر که رفت اهل نظر
خاکها بر سر از اندوه و ندامت کردند

ای صفی خرقه ارشاد به میخانه مبر
کاندر آنجا حذر از دلق امامت کردند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.