هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، بیانگر حالات شاعر در مواجهه با معشوق و تأثیر عمیق او بر جان و جهان شاعر است. شاعر از بی‌خبر شدن از خود و جهان به دلیل عشق، غم و شادی‌های ناشی از این رابطه، و تحولات درونی خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عرفانی و عاشقانه عمیق است که درک آن ممکن است برای سنین پایین‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند می‌نوشی و خرقه‌سوزی ممکن است نیاز به توضیح بیشتری برای مخاطبان جوان‌تر داشته باشد.

شمارهٔ ۱۳

یار آمد و از جان و جهان بیخبرم کرد
برطلعت خود غیرت اهل نظرم کرد

زان طره که از دوش فرور ریخته تا ساق
هم زانوی غم در دل کوه و کمرم کرد

حاضر بکفم بهر نثارش دل و جان بود
بس خنده بزیر لب از این ما حضرم کرد

سیلاب سر شکم بخرابی نبرد دست
زان چشم بلاخیز که زیر و زبرم کرد

دیوانه صفت در خم آنزلف چو زنجیر
پیچیدم و از کون و مکان در بدرم کرد

باکس نتوان گفت مگر دیده کند فاش
کاری که بدل غمزه بیداد گرم کرد

آمد به عیادت سر بیمار خود او لیک
بر وعده دیدار دگر جان بسرم کرد

از رهن می این بار صفی خرقه چو بگرفت
اتش زد و صوفی صفتی را سپرم کرد

کس خرقه بمی رهن نمی‌کرد از این پیش
در میکده زین کار مغی معتبرم کرد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.