۸۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۸

عدد صدراعظم ار خواهی
هست بی‌شک هزار و سیصد و پنج

نود و یک پس از هزار و دویست
عدد نام اوست در فرهنج

صدراعظم شد اندرین تاریخ
آنکه ویرانه‌ها از او شد گنج

چون فزائی براین عدد ده و چار
صدراعظم شود به فکر بسنج

یعنی از لطف چارده معصوم
یافت این منصب نکو بیرنج

چشم بختش نبیند از ایام
جز بگیسوی بار پیچ و شکنج

هر دو خصم افکنند و میدان تاز
فارس رزم و مهره شطرنج

لیک آن غازی است و این بازی
آن بود معجز این بود نیرنج

اختصاصش ز هر کسی است چنانک
ذوق عشق از خمار بذرالبنج
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.