۹۱ بار خوانده شده

بخش ۲۲۷ - عبدالقابض

تو عبدالقابض آنرا دان زحالش
که گیرد حق بخود قلب و خیالش

بگرداند دگر مانند رایض
و را بر نفس خویش و غیر قابض

پس او چیزی که دور است از فرایض
نماید قبض و اینست از غوامض

سزاوار آنچه نبود در خلایق
نماید قبض و آن قبض است لایق

بگیرد آنچه هست از مصلحت دور
هم آمد در نظام تام معذور

نباشد آن بحکم الله جاری
بود بهر عباد از نظم عاری

گر این معنی بفهم آید چو آبت
رود بیرون ز خاطر اضطرابت

مگیر آنرا که از دستت ستانند
نشین جائی کز آنجایت نرانند

تمنای محالت از جنون است
هر آن آبی که نتوان خورد خونست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۲۲۶ - عبدالعلیم
گوهر بعدی:بخش ۲۲۸ - عبدالباسط
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.