هوش مصنوعی: این متن عرفانی به موضوع فقر ذاتی انسان در برابر غنای ذاتی خداوند می‌پردازد. شاعر بیان می‌کند که انسان ذاتاً نیازمند است و تمام استعدادها و موهبت‌هایش از جانب خداست. در مقابل، خداوند بی‌نیاز مطلق است و همه چیز به او بازمی‌گردد. غنای خداوند ذاتی است و از ذات حق نشأت می‌گیرد.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با مباحث دینی و عرفانی دارد. همچنین، زبان شعر کلاسیک فارسی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

بخش ۲۹۴ - عبدالغنی

ز حق عبدالغنی دارد غنائی
که ز استغنا نبیند ما سوائی

نمود از ما سوا حق بی‌نیازش
باستغناست از خلق امتیازش

بمحتاجان عطا بی‌مسئلت کرد
باستعداد لیک آن موهبت کرد

دهد بی مسئلت الا که قائل
باستعداد باشد نطق سائل

دهد یعنی عطاگر بی‌سوالی
طلب ز او کرده‌اند از نطق حالی

چه باشد فقر ذاتی بهر ممکن
بمعنی افتقار اوست بین

سوی آن کو بهمت‌هاست جامع
باو فقر و غناها جمله راجع

غنا چون بحرش اندر آستین است
بذات خود غنی از عالمین است

چو ذاتش فانی اندر ذات حق است
غنایش ثابت از اثبات حق است
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۲۹۳ - عبدالجامع
گوهر بعدی:بخش ۲۹۵ - عبدالمغنی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.