۸۳ بار خوانده شده
دگر آنسر که از حرص است و از آز
نشانی گویمت در قطع آن باز
تو را گفتیم کز تیغ قناعت
شود قطع آن گرت هست این صناعت
نشانش این بود کاشیاء موجود
که آن از قدر لازم بیشتر بود
دهی بر مستحقان بی مناعت
کنی بر آنچه میکردی قناعت
بدانی کین تو را هست امتحانی
نباشد هیچ از آنت امتنانی
و گر یک حبه شد بروی زیارت
بگردد رفته رفته عیش و عادت
رسد جائی که اقلیمش کم آید
بهم این اژدها را کی فم آید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
نشانی گویمت در قطع آن باز
تو را گفتیم کز تیغ قناعت
شود قطع آن گرت هست این صناعت
نشانش این بود کاشیاء موجود
که آن از قدر لازم بیشتر بود
دهی بر مستحقان بی مناعت
کنی بر آنچه میکردی قناعت
بدانی کین تو را هست امتحانی
نباشد هیچ از آنت امتنانی
و گر یک حبه شد بروی زیارت
بگردد رفته رفته عیش و عادت
رسد جائی که اقلیمش کم آید
بهم این اژدها را کی فم آید
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۴۵۳ - علامه ترک الحسد
گوهر بعدی:بخش ۴۵۵ - علامه دفع البخل للمجاهد
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.