هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عشق و دل‌باختگی سخن می‌گوید و از درد فراق و شوق دیدار معشوق می‌نالد. شاعر از تأثیر عشق بر زندگی خود می‌گوید و چگونه عشق او را از دنیا آزاد کرده و به غم معشوق مبتلا ساخته است. همچنین، اشاره‌ای به صوفی و عارف دارد که در امید رسیدن به معشوق، گدا شده است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، درک عمیق‌تر این شعر نیاز به تجربه و بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۱۸

آن زلف سیه که دلربا شد
در عشق بلای جان ما شد

در سایه سرو ایستاده
بینند که سرو چون دو تا شد

از شادی دهر گشته آزاد
تا دل به غم تو مبتلا شد

عاشق چه رود به کعبه امروز
در کوی تو مرو را صفا شد

بیگانه شود ز خویش ای دوست
با درد تو هر که آشنا شد

از شوق دو ابرویت به محراب
عمرم همه صرف در دعا شد

صوفی به امید آن که روزی
در کوی تو ره برد گدا شد
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.