هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دوری معشوق خود می‌نالد و حالتی از دیوانگی و بی‌قراری را توصیف می‌کند. او خود را بیگانه از خویشتن و اسیر خیال معشوق می‌داند و از غم فراق شکایت می‌کند. شعر با تصاویری مانند سگ دیوانه بر در، پیمانه‌ی خالی، و سینه‌ی ویرانه، حالات روحی شاعر را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و حالات روحی شدید مانند دیوانگی و اندوه عمیق، مناسب سنین بالاتر است.

شمارهٔ ۳۹

آن پری دور از من و من در غمش دیوانه ام
آشنای اویم و از خویشتن بیگانه ام

چون سگ دیوانه بر در مانده ام حیران و زار
نیستم قابل از آن ره نیست در کاشانه ام

داد جام باده ام دل گشت فانی زین طرب
می رود جان از بدن برگشت چون پیمانه ام

ساقی از آب عنب دیگر مرا معذور دار
زان که من مست دو چشم شوخ آن جانانه ام

همنشینی دل نمی خواهد مرا با هیچ کس
با خیال روی او تا در جهان همخانه ام

هرگز آبادان مبادا سینه من تا به حشر
هست چون گنج غم او در دل ویرانه ام

خلق می گویند صوفی در غمش دیوانه شد
ای مسلمانان بلی دیوانه ام دیوانه ام
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.