۱۱۵ بار خوانده شده

بخش ۱۲

دانی مراست از لب دلدار آرزو
ای بخت چاره ساز کرم کن بیار زو
در جواب او

چشم مرا به طلعت نان است آرزو
ای مطبخی به لطف کرم کن بیار زو

برداشتی چو خوان صبا هم به شب زپیش
زنهار ای عزیز چنین برمدار زو

موجود شد چو نان و عسل ای عزیز من
آب خنک اگر نبود از خم آر زو

در دین لوت خواره غدد هست لایجوز
بر ساز سفره را تو ز نان بیشمار زو

از شوق سیب دل شده بیمار، گفتمش
باشد ترا امید بهی از انار زو

دل در بلای قامت زناج مبتلاست
یارب مباد آنکه شود رستگار زو

صوفی دعای اهل کرم گوی روز و شب
وز بهر شکر اطعمه دستی برآر زو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۱
گوهر بعدی:بخش ۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.