۸۹ بار خوانده شده

بخش ۵۵

در سرم تا هوای جانان است
دلم از اشتیاق بریان است
در جواب او

در سرم تا هوای بریان است
دیده ام چون کباب گریان است

برکشیدست گردن از صحنک
مرغ و در نان میده حیران است

درد جوعی که هست در دل من
نان شمسی و کله درمان است

جگرم شد کباب ار پرسی
دل بریان که راحت جان است

دلم از شوق صحنک فرنی
همچو پالوده آه لرزان است

کرد روغن برنج را پامال
خاطر او ازین پریشان است

هر کسی را هوای اطعمه ای است
دل صوفی به تابه بریان است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۵۴
گوهر بعدی:بخش ۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.