هوش مصنوعی:
این شعر از عشق و رنجهای ناشی از آن سخن میگوید. شاعر از دلبستگی به معشوق و دردهای جانسوز آن مینالد. همچنین، به مسائل روزمره مانند گرسنگی و نیاز به غذا اشاره میکند و از نان و شیرینی به عنوان نمادهایی برای تسکین دردهای روحی و جسمی یاد میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به رنج و گرسنگی ممکن است برای گروههای سنی پایین سنگین باشد.
بخش ۵۶
تا دل به دام زلف سیاه تو مبتلاست
جان رمیده بین که گرفتار صد بلاست
در جواب او
دل در کمند حلقه زنجیر زلبیاست
جانم اسیر گرده نان است، آن کجاست
از خورده های قند چه گویم که این زمان
در دیده های اشک فشانم چو توتیاست
ماقوت اگر شود من بیچاره را خوش است
حلوای تر که مرهم دلهای ریش ماست
آشی که هست قلیه زنگی غلام او
دانی و گرنه با تو بگویم که ماسواست
ای نان گرم از من مسکین سلام گوی
زناج را که آن قد و بالای او بلاست
از پیش مطبخی نروم جانب حکیم
بیمار جوعم و نخوداب این زمان شفاست
سیری ز نان میده و پالوده عسل
اکنون مگو به مذهب صوفی که این خطاست
جان رمیده بین که گرفتار صد بلاست
در جواب او
دل در کمند حلقه زنجیر زلبیاست
جانم اسیر گرده نان است، آن کجاست
از خورده های قند چه گویم که این زمان
در دیده های اشک فشانم چو توتیاست
ماقوت اگر شود من بیچاره را خوش است
حلوای تر که مرهم دلهای ریش ماست
آشی که هست قلیه زنگی غلام او
دانی و گرنه با تو بگویم که ماسواست
ای نان گرم از من مسکین سلام گوی
زناج را که آن قد و بالای او بلاست
از پیش مطبخی نروم جانب حکیم
بیمار جوعم و نخوداب این زمان شفاست
سیری ز نان میده و پالوده عسل
اکنون مگو به مذهب صوفی که این خطاست
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۵۵
گوهر بعدی:بخش ۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.