۹۳ بار خوانده شده

بخش ۷۹

کتابه ای ز مسیحا بر این کهن دیرست
که نا امید نباشی که عاقبت خیرست
در جواب او

دلم که در پی بغرا همیشه در سیر است
چه پخته کار غنیمی که داعی خیرست

دل گرسنه من دوش گفت با بریان
درآ در آی که این خانه خالی از غیرست

چرا رود سوی مطبخ روان دل من گفت
به دانه های برنج او اسیر چون طیرست

روم به خدمت خباز، زان که هر روزی
به نو چو خوردن نان رسم این کهن دیرست

عجب مدار که صوفی رسد به دعوت عام
که از برای همین کار خاصه در سیرست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۷۸
گوهر بعدی:بخش ۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.