هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر عشق و شیفتگی شاعر به معشوق است که با استفاده از استعارههای غذایی مانند نان، بریان، و هریسه، احساسات عمیق و سوزناک خود را بیان میکند. شاعر از ارزش همت والا، فریاد مشتاقان، و غمهای عاشقانه سخن میگوید و در نهایت به جدایی صوفی مسکین از نان و بریان اشاره میکند که نمادی از دوری از معشوق است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان ادبی بالا نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
بخش ۸۹
سر بلندی بین که دایم در سرم سودای اوست
قیمت هر کس به قدر همت والای اوست
در جواب او
تا به بریانی که صد جان در جهان شیدای اوست
«سر بلندی بین که دایم در سرم سودای اوست»
چون هریسه فارغ است از روغن و سوز درون
زان همه فریاد مشتاقان ز استغنای اوست
فتنه آن گرده نانم که از سودای او
در میان شهر در هر گوشه ای غوغای اوست
بر رخ پالوده گر باشد هزاران خط و خال
از هوای گرده گندم که را پروای اوست
گر ز شوق دنبه بر زناج گشتی مبتلی
در بلا تسلیم شو، کان هم ز مرهمهای اوست
چون دل من، بنده بریان شد و غم حاصل است
مایه شادی همه از دولت غمهای اوست
تا ز وصل نان و بریان صوفی مسکین جداست
گوئیا غمهای عالم بر تن تنهای اوست
قیمت هر کس به قدر همت والای اوست
در جواب او
تا به بریانی که صد جان در جهان شیدای اوست
«سر بلندی بین که دایم در سرم سودای اوست»
چون هریسه فارغ است از روغن و سوز درون
زان همه فریاد مشتاقان ز استغنای اوست
فتنه آن گرده نانم که از سودای او
در میان شهر در هر گوشه ای غوغای اوست
بر رخ پالوده گر باشد هزاران خط و خال
از هوای گرده گندم که را پروای اوست
گر ز شوق دنبه بر زناج گشتی مبتلی
در بلا تسلیم شو، کان هم ز مرهمهای اوست
چون دل من، بنده بریان شد و غم حاصل است
مایه شادی همه از دولت غمهای اوست
تا ز وصل نان و بریان صوفی مسکین جداست
گوئیا غمهای عالم بر تن تنهای اوست
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۸۸
گوهر بعدی:بخش ۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.