۱۹۶ بار خوانده شده

بخش ۱۰۳

ای ز رشک روی تو بر ماهتاب
ماه من امشب برآ بر ماه تاب
در جواب او

دوش دیدم گرده نانی به خواب
این عجب در شب که بیند آفتاب

زانفعال کله بریان مگر
کله های قند رفته در حجاب

تا عیان شد طلعت قرص پنیر
در دل شمس و قمر افتاد تاب

عود را مطرب زچنگ انداخت چون
نغمه جانسوز بشنید از کباب

شاه بریان را بباید خیمه ای
از تنکها باز و زناجش طناب

تا توانی نوش می کن نان شیر
گر نماند گو ممان خود جای آب

با گرسنه چون شود همکاسه آه
صوفی بیچاره را باشد عذاب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۰۲
گوهر بعدی:بخش ۱۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.