هوش مصنوعی:
این متن شعری طنزآمیز است که با استفاده از تصاویر خیالی و واژههای غذایی مانند نان، کلهپزی، قند، پنیر و کباب، فضایی شاد و غیرواقعی خلق میکند. شاعر با بازی با کلمات و ایجاد تضادهای خندهدار (مانند دیدن آفتاب در شب یا افتادن ماه و خورشید در دل پنیر)، مخاطب را به خنده وامیدارد. در پایان نیز با اشاره به گرسنگی صوفی، طنز را با کمی واقعیت اجتماعی ترکیب میکند.
رده سنی:
15+
این متن با وجود طنز ظریف و بازی با کلمات، ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین برخی اشارات غیرمستقیم (مانند وضعیت صوفی گرسنه) نیاز به درک اجتماعی دارد که معمولاً از نوجوانی به بعد شکل میگیرد. استفاده از اصطلاحات قدیمی (مانند «زنجش طناب») نیز فهم متن را برای سنین پایین دشوار میکند.
بخش ۱۰۳
ای ز رشک روی تو بر ماهتاب
ماه من امشب برآ بر ماه تاب
در جواب او
دوش دیدم گرده نانی به خواب
این عجب در شب که بیند آفتاب
زانفعال کله بریان مگر
کله های قند رفته در حجاب
تا عیان شد طلعت قرص پنیر
در دل شمس و قمر افتاد تاب
عود را مطرب زچنگ انداخت چون
نغمه جانسوز بشنید از کباب
شاه بریان را بباید خیمه ای
از تنکها باز و زناجش طناب
تا توانی نوش می کن نان شیر
گر نماند گو ممان خود جای آب
با گرسنه چون شود همکاسه آه
صوفی بیچاره را باشد عذاب
ماه من امشب برآ بر ماه تاب
در جواب او
دوش دیدم گرده نانی به خواب
این عجب در شب که بیند آفتاب
زانفعال کله بریان مگر
کله های قند رفته در حجاب
تا عیان شد طلعت قرص پنیر
در دل شمس و قمر افتاد تاب
عود را مطرب زچنگ انداخت چون
نغمه جانسوز بشنید از کباب
شاه بریان را بباید خیمه ای
از تنکها باز و زناجش طناب
تا توانی نوش می کن نان شیر
گر نماند گو ممان خود جای آب
با گرسنه چون شود همکاسه آه
صوفی بیچاره را باشد عذاب
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۱۰۲
گوهر بعدی:بخش ۱۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.